میراث جرون
امروز : شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ساعت : ۰۷:۱۷
یادداشت

ضرورت ذخیره سازی باران در سدها

فروغ مسلم زاده // فعالیت مناسب سامانه بارشی در هفته جاری و برنامه‌ریزی‌های انجام ...

سیلی جوانمردی بر گونه نامردان

فروغ مسلم زاده // میراث جرون حمله دو شب پیش ایران این پیام را ...

چه زمانی شبکه های اجتماعی رفع فیلتر می شوند!؟

نماینده مردم صومعه‌سرا در مجلس درباره زمان رفع فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی، بیان می‌کند ...

زیرساختهای گردشگری در هرمزگان نیازمتد توجه

مریم آقاجانی // توسعه زیرساخت‌های گردشگری جزایر هرمزگان به‌ویژه در بخش آب و برق ...

سواد رسانه‌ای چگونه می‌تواند در مواقع بحران به داد جامعه برسد

فروغ مسلم زاده // مردم در فضای مجازی رفتارهای هیجان‌آمیزی از خود بروز می‌دهند ...

جهش تولید با مشارکت مردم

فروغ مسلم زاده// رهبر معظم انقلاب در نام گذاری امسال، دو بعد جهش اقتصادی ...

((افزایش افسار گسیخته نرخ ارز تا کجا،مردم درمانده این همه بدبختی ))

عبدالحسین اسدپور/// ، این روز ها قیمت ها بطور سرسام اوری بالا می رود ...

((روز قدس فریاد عشق ))

به قلم عبدالحسین اسدپور /// ۱۷ فروردین برابر با ۲۵ رمضان ۱۴۴۵ ، روز ...

((بعد از ۴۰سال اورا دیدم قلبم به یک بار قلبم از حرکت ایستاد ))

  به قلم‌عبدالحسین اسدپور امروزبعد از چهل سال در کنار قبر برادرش‌، که مادر بزرگم ...

شایسته گزینی مورد نظر مردم باشد 

  فروغ مسلم زاده // با توجه به در پیش بودن بزرگترین رویداد سایسی کشور ...

  • کد مطلب : 16444
  • تعداد نظرات : 0 نظر
  • تاریخ انتشار خبر : 18 مه, 2017 - 09:55
  • شما اینجا هستید :یادداشت
  •   

    شهروندی با انگ دلواپسی

    بنام خدا   در هر جامعه ای که در آن سیاستمدارانش به مباحث جامعه خود کاسبکارانه نگاه کنند موضوعات مهم و بزرگ جامعه را با تنگ نظری و بی مبالاتی به پایین ترین سطح خود می کشاننددر این وضعیت جامعه دچار یک آشفتگی کلی شده و همه راههای ارتباطی گسسته و پل ها را خراب […]

    بنام خدا

     

    در هر جامعه ای که در آن سیاستمدارانش به مباحث جامعه خود کاسبکارانه نگاه کنند موضوعات مهم و بزرگ جامعه را با تنگ نظری و بی مبالاتی به پایین ترین سطح خود می کشاننددر این وضعیت جامعه دچار یک آشفتگی کلی شده و همه راههای ارتباطی گسسته و پل ها را خراب می کنند سرمایه اجتماعی از بین رفته و شکاف های اجتماعی عمیق تر می شوند به تحقیق آرامش عمومی جامعه از سطح عمومی تنزل نموده و به قالب اراده افراد تنزل پیدا می کندافراد با شخصیت های اجتماعی مورد قبول جامعه از پذیرش مسئولیت های بزرگ سر باز می زنند و مصیبت عظمی زمانیاست که کوتوله های سیاسی برمسند امور بنشینند مصایببیشتر تر نیز خواهدشد.

    در کشورهایی که تجربه حاکمیت مردمی، جوان و یا به بلوغ نرسیدهعموما سیاستمداران تازه وارد و نهادهای مدنی نوپا هستند در این وضعیت که جامعه در حال گذر به نوسازی و توسعه است هر اقدامی پر ریسک و خطرناک است هزینه های آزمون و خطا و گذر از این مرحله نا مشخص و نتایج آن روشن نیستکسی برای اشتباهات بزرگکه عموما پر ریسک و غیر قابل جبران و برگشت ناپذیر هستند هزینه نمی کند در این مواقع بیشتر بازیگرانبیش از آنکه بخواهند به یک قاعده از پیش تعریف شده بپردازند خود را متعلق به جامعه ایده آلی می دانند که متکی به توهمات ذهنی خود آنهاست و یا در خوشبینانه ترین وضعیت اگر از یک پایگاه نسبی گروهی برخوردار باشندخود را مقید به رعایت منافع گروه کوچکی که درگعده های خصوصی خود تعریف حدود می کنند، می دانند.

    در جوامع در حال گذر بعضی از بازیگران از هر فرصتی برای ابزار تهدید جهت تخریب و اغواگری استفاده می کنند و این گونه افراد فقط در قالب یک پز و در حد یک خودخواهی به پرستیژ خود برتر بینی تکیه نموده وعمل می کنند اینانجامعه را در بلند مدت دچار یاس و ناامیدی کرده و خود نیز عزم استحالگی سیاسی می نمایند اینگونه افراد در خانه خود ادای قهرمانان را در می آورند و در بیرون از خانه دست به تقلا و توسل به غیردست به دامن اجنبی می شوند هر کس غیری را تعظیم نموده دست بوسی کرده و با نگاه های ملتمسانه و دلبرانه تقلای تایید از بیگانه دارند.

    سیاستمداران ناشیدوران گذر در بیشتر مواقع تحمل کوچکترین نقدها را نداشته و برای فرار از انتقادات سازنده جبهه گیری می نمایند سعی در سر پوش یا در پوش گذاشتن به خود رای خود دارند با آرایش نظامی و گارد دفاعی به توجیه اشتباهات خود می پردازند این گونه گارد گرفتن و حمله به منتقدان را بهترین راهکار برای برون رفت از هرگونه احساس مسئولیت می دانند هر چند کهخود را برای فرصتی کوتاه از زیر فشارهای ناکارآمدی و شرمندگی رها می سازند اما این بختک همیشه همراه آنها است و رهایی از این کابوس خیلی آزار دهنده است.

    در عرصه سیاسی در جوامعدر حال گذر یکسری سیاستمداران ناشی یا تازه کار کهنه خو برای ارج نهادن به تمایلات نا کارآمد خود بنیادهای ارزشی جامعه را به رگبار شک و تردید بسته و افراد را ترور شخصیتی و شخصی می کنند شیوه برخورد این افراد تخریب حداکثری و یک ذره کمتر از کلیه ارزش ها است و برای اینکه مخالفان خود را از میدان بیرون کنند با کلمات بازی نموده و یا با صدای بلند و با کلمات درشت با رقیب حرف می زنند و گاهی با نازک کردن صدا و ادای کلمات رقیق و دلبرانه می خواهند حریف را تخریب کردهحقانیت خود را نه با منطق بلکه با درشتخوی و نادرست گویی می خواهند ثابت کنند در ادبیات این گونه افراد درست در واقع همان درشت استو به اشتباه درستی امور را در درشتی کلمات می فهمندکه متاسفانه این گونه برخوردها خطرناک در جهان جنوب یک سنت متداول در بین سیاست بازان است و زیان هایش جبران ناپذیر می باشد.

    فارغ از هر نوع گرایشی جامعه از نیروها و نهادهای مختلفی تشکیل شده است وکلمه دلواپس یک فحش محترمانه و سیاسی در تاریخ دولت یازدهم است که یک عده از سیاستمداران برای آنکه بتوانند زبان معترضان را ببندند نثار دلسوزان نظام و انقلاب نمودند تا جلو هر گونه اعتراض و انتقادی را بگیرند و اندیشه های انتقادی را در نطفه خفه نمایند و در ابتدا به موفقیت هایی هم دست یافتند و خیل کثیری از منتقدین را به وسیله این” فحش پاک” خانه نشین و یا افکار و عقاید آنها را تخریب نمودند واقعا این ورد از هر ورد و دعایی که دعانویسان و جادوگران برای بستن زبان افراد می نویسند موثرتر و کارآمدتر بود ونتیجه این ورد به قیمت برباد رفتن چیزهایی شد که چندین دهه دانشمندان و تلاشگران ما در عرصه های مختلف بخصوص در عرصه دانش هسته ای دستاوردهایی که بدست آورده بودیم با یک نمایش مضحک و در یک تئاتر خنده آور به باد دادیم چه جفایی که از افراد زود رنجو نازک دل کم حوصله متحمل شدیم آنهایی که تحمل هیچگونه انتقاد و اعتراضی را از هیچ کسی نداشته و ندارند زود عصبانی می شوند و خیلی بی مهابا منتقد را به چیزهایی متهم می کنند که عقل جن هم قد نمی دهد.

    گذشت زمان ولو خیلی کوتا و کم از توافق هسته ای نشان داد که تیم ما بد عمل کردند در روزگاری که می توانستند با تعامل و همفکری و مشارکت افکار عمومی امتیازات خوبی را یدست بیاورند ولی با مرعوب شدن در مقابل کدخدا تیم ما هول شد و نتیجه اش را هر چند که ما به متن مذاکرات دسترسی نداشتیم ولی حرف هایی که غربی ها در آن زمان می زدند و یا بحث های ضد و نقیضی که با وعده ها و آهنگ کلام تیم ایرانی داشتند را امروز بهتر می توان فهمید در آنروز آمریکاییها می گفتند همین عملکردی که امروز ما می بینیم اما تیم ما بصورت فله ای به تیم نا متوازن و ناهماهنگ غربی امتیازات زیادی را واگذار کرد و آنها در مقابل با وعده های سر خرمن تیم ما به کما بردند و شد آنچه که نمی باید می شد تیم ایرانی بدون بهره مندی از تکنولوژی با ساده ترین ابزارها یعنی با یک بیل دسته شکسته و سطل سوراخ و یک فرغون پنچر دستاورد چندین ساله دانشمندان را بتن ریخته و همه آثارش را از بین بردند تا خدای ناکرده حتی نسل های بعدی هم نتوانند شاید روزی بخواهند دستاوردهای بزرگ ایرانی را در زیر آوارها پیدا کرده و با اکتشاف آنها به دیگران پز بدهند که پدرانشان چه دستاوردهایی داشتند بهمدیگر بگویند: مردانه قبول کنیم دشمن همه آنها را به یک حرف مفت از دستشان در آورد و سرشان کلاه گذاشت.بررسی نتایج توافق و ما حصل آن هر روز بر دامنه امتیازاتی که از دست داده ایم را مشخص می کند توافق هسته ای با هسته تخالف شروع شد آغازی با یک طبل غازی توخالی، کسانیکه مسافر فرنگ بودند برای رسیدن به هتل محل مصالحه و گفتگو عجله داشتند همه می خواستند بیایند حتی نماینده کدخدای فرضی هم آمد اصلا از خیر و شر بودن مذاکره که بگذریم نمی دانم این قضیه با یک داستانی در روستای ما که قبلا ده بود چه ارتباط معنا داری دارد “انبار علوفه یک نفر آتش گرفته می سوخت در این هیری ویری این بدبخت بخت برگشته برای تسلی خود و خانواده اش می گفت ای بابا از هرچه که بگذریم همین که این همه آدم اینجا جمع شده اند خودش یک امتیاز و غنیمت بزرگی است” البته ما تا به امروز هم این امتیاز و غنیمت بودنش را متوجه نشده ایم (نمی دانیم اینبشر در آن زمان به چه فکر می کرد)

    تیم ما در مذاکره به این دلخوش بود که بلاخره هیچی هم نداشته باشد حداقل دستاوردش این خواهد بود که اولین تیمی باشند که بدون هیچگونه رودربایستی و مستقیم توفیق پیدا کرده با آمریکا سر یک میز نشسته اند و حداقل دستاوردش این خواهد بود که برای دوستان و اقوام پز خواهند داد که اولین کسانی بودند که به سمت آمریکا رفته و سر یک میز نشستندو میوه نوش جان کردند و اگر روزی آمریکاییها هویت واقعی خود را نشان دهند بگویند علی رغم همه دلواپسی هایی که در ایران بود به هیچکدام توجه نکردند ولی خوب چکار می شد انجام داد که آنها تیم ما را بازی دادند هر چند که اینان می خواستند به ملت ایران ثابت کنند آمریکاییها عوض شده اند ولی متاسفانه یک بار دیگر آمریکاییها ثابت کردند که عوضی تر شده اند.

    متاسفانه تیم ما به دلسوزی های دلسوزان بی توجه شدند و وقتی دیدند کسانی که دلواپس این اتفاقات و نگران ساده دلی تیم ایرانی هستند همه آنها را برای اینکه از گردونه بازی بیرون کنند با عناوین مارکدار نموده و کدهای غیر قابل مرور دادندو به دلواپسان تهمت زدند که چرا دلواپسند عجب روزگاری است وقتی از آینده سخن می گویی و از اتفاقاتی که شاید رخ بدهد سخن بگویی تو را متهم به دلواپسی می کنند و این طور شد که این کلمه در تاریخ سیاسی ما ثبت و ماندگار شد.

    معنا و مصداق دلواپسی را من بهتر از هر کسی دیگر می دانم چون نمونه مشابه این توهین را دیده ام، که بعضی افراد مغرض فرصت طلب چگونه برای تحقیر دیگران از اصطلاح غیر بومی و یا سرحدی سو استفاده می کنند سرحدی کلمه ای است که همه فحش ها را در درون خود دارد و دلواپسی یک تهمت و یا یک اتهام سیاسی نبود بلکه یک انگ دولتی بود برای بیرون کردن تمام دلسوزانی که شاید روزی برای دفاع از حق و حقوق مردم سر بلند کنند. به تحقیق کار سیاسی برای بسیاری از دلسوزان همانند قدم زدن در میدان مین است و شاید هم خیلی خطرناکتر از آنجا است.

    ما انسان ها برای خوب جلوه دادن خودمان دست به هر‌کاری میزنیم تا اطرافیانمان را بد جلوه دهیم و اگر این ایده در سطوح بالا در ساختار قدرت سیاسی یک کشور نهادینه شود، می تواند همه ساختارها را در جامعه تحت تاثیر خود قرار دهد. ما همواره به درون ساختارهای قدرت که بر سازمان رفتارها در جامعه اثر دارند توجهی نداریم چیزی که هیچ وقت به شکل ظاهری خود را نشان نمیدهد اما هیچ وقت نمی توان از تاثیرات آن غفلت نمود در حقیقت برای یک فرد انسانی و همچنین برای یک جامعه‌ی انسانی، فاجعه وقتی رخ می دهد و به اوج خود می‌رسد که شهروندان به جای برسند که احساس کنند در بازی های اجتماعی هیچ نقشی در پیش برد، تحول و دگرگونی سرنوشت خود و جامعه ندارند و به جای اینکه از آنها در بازی های سیاسی و نقش های اجتماعی استفاده کنند به بازی گرفته می شوند.همین احساس فجیع کافی است تا انسان از درون متلاشی کند و او را در اوهام به قهقرا ببرد و با چشمان باز به خواب برده و او را متلاشی کردهو از پای در می‌آورداو ایستاده می میرد چون وقتی که انسان یا جامعه و یا حتی سایر موجودات، به مرحله ایستایی می رسند و از رشد پیش رونده‌وا می ایستند محکوم به فنا و نیستی می‌شوند و در فاصله‌ی آغاز رکود تا نیستی بر اثر عدم پیش روندگی دچار فساد و تباهی می‌گردند.

    سیروسسعادتی sirossaadati@yahoo.com

    برچسب ها :

    تبلیغ
    آیین بانک قرض الحسنه مهر ایران هیات گلف استان هرمزگان احمدمرادی oخبرگزاری علم و فناوری آفتاب جنوب