به گزارش خبرگزاری فارس از بندرعباس، نجابت و حیای ذاتی جنوبیها نیز مانع از اعتراض در فضای عمومی و مجازی شده است. اما این حجب و حیای بیمورد موجب شده تا عدهای فرصتطلب پارا فراتر از گلیم خود نهاده وکانتینرهای قاچاق را بدون اندک نگرانی و استرسی از مبادی قانونی عبور داده و به آنسوی کشور ببرند و کوله بران هرمزگانی که برای لقمهای نان حلال در سرما و گرمای ۵۰درجه هوا در حال تلاش و کوشش هستند همیشه نوک حمله رسانهها و مسؤولان به عنوان قاچاقی قرار گیرند.
طی سالهای اخیر اندکی نگاهها تغییر کرده و با فضاسازی مثبتی که رسانهها ایجاد کردهاند مشخص شده که مردمان جنوب قاچاقچی نیستند و زندگیشان از قدیمالایام با دریا و صیادی عجین شده و تجربه نشان داده که هرگز نمیتوان صیاد را از دریا و ملوان را از لنجش جدا کرد .
اما چندی است که شاهد نامهربانیهایی در حق ساحلنشینان هستیم؛ هرجا که مرز دریایی است قطعا نیازمند حراست و نگهبانی میباشد تا مبادا خطری امنیت ملی وداخلی کشور را تهدید نماید. در کنار این مرزبانیها اتفاقاتی هم ناخواسته به وقوع میپیوندد که دل مردمان جنوب را میفشارد؛ جوانی که برای تامین زندگیاش دو کیسه برنج و چند ادکلن دارد ویا پدری که برای هزینههای زندگیاش مجبور به جابجا کردن بار است مورد خطاب قرار میگیرند وبه بهانه کالای قاچاق درد حبس و جریمه و… را باید به جان بخرند.
باید گفت مردم جنوب، قاچاقچی نبوده و نیستند؛ اینها مرزبانانی هستند که شجاعانه در طول تاریخ از مرزهای دریایی کشور پاسداری کرده و امروز باید زندگیشان هم تامین باشد. قاچاقچی مافیایی هستند که تاکنون پایشان را در این خاک وآب نگذاشتهاند وذرهای از گرمای ۵۰درجه و شرجی ۸۰درصد هوای تیر و مرداد هرمزگان را نچشیدهاند، انگشتانشان فقط دکمههای تلفن همراه را لمس کرده و گوشهایشان مبالغی نجومی را شنیده که باید برای جابجایی بارها پرداخت نموده ویا دریافت نمایند.
مافیایی که مرکز نشین بوده و دختر وزیر، پسر وکیل و آقازاده و ژن خوب و توانمند هستند هر روز زندگی را بر ساحلنشینان تلخ و تلخ تر میکنند تا جایی که دیگر مردمانی که همسایه و همجوار دریا هستند دریا را مادر مهربان نمیدانند بلکه با دیده کینه وبغض نگاهش میکنند. چرا که دیگر نه مهری باقی مانده و نه محبتی هرچه هست طمع و زیاده خواهی آقازادههایی است که سرمایههای کشور را برباد داده و جیب خودرا پر میکنند. گردش مالی کالای قاچاق سالانه ۲۰میلیارد دلار بوده و کالای ملوانی ۳میلیارد دلار برای کشور هزینه در بردارد حال قضاوت کنید کدامیک تیشه بر ریشه اقتصاد بیمار و ناخوش احوال کشور میزند؟
ملوانی که برای تامین زندگیاش تمام خطرات سفرهای دریایی را به جان میخرد ویا آقازادهای که در تهران در کاخ میلیاردیاش نشسته وبا یک تلفن محمولههای میلیاردی را جابجا میکند و ذرهای هم بابت بسلامت رسیدن محموله قاچاق نگرانی و استرس هم ندارد کدامیک برای اقتصاد کشور خطرناکتر و نابودهکننده هستند؟
احیای گمرکات و بازارچههای مرزی در شهرهای ساحلی و بندری یکی از گزینههایی است که سالیان سال است که به فراموشی سپرده شده و هرچندوقت یکبار اشارهای به آن میشود و دوباره بایگانی میشود، اما اگر این بازارچهها احیا و راهاندازی شوند قطعا بسیاری از مشکلات ساحلنشینان و ملوانان در شهرهای جنوبی حل میشود و آنها تکلیف خود را میدانند که چگونه باید روزگار بگذارنند تا انگ و ننگ قاچاق و قاچاقچی برپیشانیشان ننشیند.
یادداشت:فروغ مسلم زاده