اندوه فرشتگان/سید رضاهاشمی زاد

چاپ

◾️برای اندوه پرواز فرشتگان معصوم هرمزگانی که ازمدت هاپیش در آرزو و رویای حضور در المپیاد فرزانگان درشیراز بودند چه می توان نوشت جز واژه هایی پر از درد و غم و غصه و سوگ .دانش آموزان نجیب و پرشوری که چون گرمای داغ جنوب سرشار نشاط و تلاش و عشق و سرزندگی و شادابی بودند و دل پر مهر و لبریز محبتشان نشان از دریای پارسی داشت که به قدمت هزاره هاست درکنار سرزمینشان آغوش گشاده است .این دختران پراز زندگی که اینگونه به تازیانه حادثه تصادف رخت از خاک برگرفتند اولین قربانیان حوادث دردناک جاده ای این سرزمین نیستند و روایت های آماری حدیث خونینی از تلفات وخسارت های جاده ها درکشورمان دارند ،سالی نزدیک به سی هزار کشته و چند برابر مجروح و مصدوم و میلیاردها تومان خسارت های مادی .مرگ دستجمعی مسافران و عابران جاده ها هم هرساله در ابعاد و شکل های مختلف تکرار می شود :نخبگان دانشجو ،سربازان ،زائران و ….جاده های ما قتلگاه هزاران ایرانی و هموطنی است که به هردلیل دل به جاده می دهند .دربسیاری از کشورهای دنیا اگر این حجم از تلفات انسانی درجاده ها وجود داشت یحتمل فکری کارستان برای کاهش آن در اتاق های اندیشه و برنامه ریزی و پژوهشکده های علمی در سر می پروراندند اما در کشور ما اگرچه همه دست اندرکاران دربوق و کرنای تبلیغات ریزو درشت مدعی همت گماری برای کاهش صدمات جاده ای اند اما آمار تلفات همچنان بالاست و هرازگاهی دل مردم شهرو دیاری از سوگ عزیزانش غصه دار و دردمند. دانش آموزان نخبه ای که شامگاه پنج شنبه با بدرقه مادران و پدران خود همسفر ارابه مرگ شدند در سویدای آن بودند تا در خطه حافظ و سعدی با دیگر دانش آموزان رقابتی علمی کنند و چند روز را به سرخوشی و خاطرات لذت بخش بگذرانند و مهر آغاز درس را با اشتیاق و انگیزه دوباره از نوبیاغازند اما دریغ از بی مسوولیتی ها و کم کفایتی ها و باری به هرجهت گرفتن ها که تمامی رویا و تخیل و شور آنان در سحرگاهی با خستگی و خواب آلودگی راننده به پلی برخورد کرد و آن همه خاطره و شوق و التهاب برتن آسفالت جاده ماسید و نابود گردید . نظیر این حوادث اگر در جاهای دیگر دنیا به وقوع بپیوندد دهها و صدها نفر دست اندرکار به پرسش قانون و قضاوت گرفته می شوند که چرا سبب ایجاد چنین حادثه ای شدند و چند ده مسوول ازسمت خود خواسته و یا ناخواسته کنار می روند و تحقیقات مفصلی زمینه های بروز سانحه را بررسی و پایش می کنند تا از مورد بعدی جلوگیری کنند اما دراینجا….چرا این دخترکان دانش آموز می بایست نیمه شب به دست جاده سپرده شوند که قطعا احتمال حادثه بار بودن آن بیشتر است نخستین پرسشی است که مقامات وزارت آموزش و پرورش باید بدان پاسخ گویند و دیگر اینکه راننده ای که برای چنین اردویی انتخاب می شود آیا نباید از صلاحیت های عمومی و فردی و سلامت روحی و جسمی برخوردار باشد و چرا کسی از مسوولان از پلیس تا دست اندرکاران اردو نباید وی را تایید و تصدیق کنند ؟و هزاران چرای دیگر ….مادران و پدران چشم براه به جای گرمای محبت فرزند دل بند خود ،جسم بی جان و مجروح او را در برمی گیرند و در عوض اشک شوق از بازگشت دختر خود ،خون بر سوگ ابدی فراقش از دیده می چکانند و تسلیت باز واژه ناقص و معیوبی است که بتواند بار این همه مصیبت و ماتم را بر دوش کشد .آنها دخترکان امیدوار به آینده ای بودند که در سبد لحظه های نوجوانانه خود ، هزاران دسته گل رویا بافته بودند و دردا که مقصدشان از زمین به آسمان رسید و داغی که بر جان بازماندگانشان ماند …مردم ایران تسلیت ….مردم هرمزگان تسلیت .