نامه رسان نامه های بی نام نشویم

چاپ

خبرهرمزگان- یکی دو روز گذشته، نامه ای مجهول الهویه با محتوای درخواست لغو کنسرت ها در بندرعباس منتشر شد که بازتاب ها و واکنش هایی را به دنبال داشت.

این یادداشت قصد ورود به محتوای نامه که نشان از دور جدیدی از ظهور و بروز دلواپسان بندری در فضای فرهنگی استان است را ندارد و بیشتر، واکاوی رفتارهای رسانه ای در فضاهای مجازی و  رسمی در قبال این پدیده نوظهور را دنبال می کند.

در سال ها و ماه ها و روزهای اخیر این گونه رفتارها و نامه ها و گفتارها بارها از تریبون ها و بلندگوهای مختلف  شنیده شده و مطلب جدیدی ندارد اما یک پرسش اساسی تاکنون بی جواب مانده و یا شاید بهتر باشد بگوییم اصولا مطرح نشده است.

پرسش اینست که اگر عده ای زیر عنوان مجهول و نامعلوم “جمعى از طلاب و روحانيون بسيجى”، “يادگاران هشت سال دفاع مقدس”، “کسبه و فرهنگيان” و “عموم مردم ولايت‌مدار و شهيد پرور” قصد ایجاد چالش در فضای استان را دارند و اهدافی معلوم را دنبال می کنند، چرا رسانه ها باید ناشیانه عامل انتشار و گسترش محتوای آن شوند؟

جماعتی که می دانند رسانه ای در اختیار ندارند و یا رسانه های آنان مخاطبی ندارد و در نتیجه نمی توانند تاثیرگذار باشند، متاسفانه رسانه های محبوب و دارای مخاطب را به بازی گرفته اند تا برنامه های خود را که از تابستان ۹۴ در هرمزگان آغاز کردند، در فازی جدید به پیش ببرند.

نامه برای لغو کنسرت ها  پس از تلاش برای ایجاد تغییر در نهادهای سیاسی با استفاده از چهره های جدید و مدتی پس از آن، انتشار طومار تحت عنوان درخواست تغییر امام جمعه بندرعباس را باید سومین پرده از بازی جدید راه افتاده در هرمزگان قلمداد کرد که در هر سه بازی، رسانه های رسمی و غیر رسمی، ناخواسته در پیشبرد آن نقش داشتند.

همان گونه که اشاره شد، بخش قابل توجهی ازاین نقش، ناخواسته به رسانه هایی تحمیل شد که خود هیچگونه سنخیت سیاسی و فرهنگی با جماعت قدرت خواه نوظهور نداشتند.

به راستی اگر این دلواپسان شناخته شده، به هر دلیلی نام و هویت واقعی خود را زیرنامه هایشان درج نمی کنند، اصحاب رسانه چه اجباری به انعکاس و انتشار آن دارند.

آتش بیاران این معرکه به خوبی می دانند اکسیژن رسانه این آتش را شعله ور تر می کند و از آنجایی که خود ریه هایی چندان قدرتمند ندارند، هوشمندانه در حال استفاده از نَفَسِ رسانه ای کسانی هستند که کوچکترین گرایش فکری و فرهنگی و سیاسی به آنان ندارند.

در حقیقت اگر ناخواسته این فضا و موج رسانه ای برای آنان ایجاد نمی شد چه بسا که این همه دود نیز به راه نمی افتاد و این آتش در همان نطفه خفه می شد.

از آنجایی که به نظر می رسد جماعت یاد شده، خود را برای قدم های بعدی نیز آماده کرده باشند، لازم است از این پس، رسانه ها از خبرگزاری ها گرفته تا پایگاه های خبری و حتی کانال ها و گروه ها در تلگرام و واتساپ، هوشیارانه تر عمل کرده و حداقل درباره جایگاه و پایگاه آنان، بزرگنمایی نکنند.

این رویکرد آگاهانه می تواند جماعت یاد شده را ناچار کند تا از پشت پرده نامه سازی و طومار سازی بیرون آمده و چهره و هویت واقعی خود را به مردم این شهر نشان دهند.

بعید به نظر می رسد این عده بتوانند در میدان های عینی و واقعی، عرض اندام آنچنانی داشته باشند و در نتیجه شکست آنان در شاخ و شانه کشیدن برای برنامه های فرهنگی و از جمله کنسرت هایی که تاکنون با رعایت موازین قانونی برگزار شده قطعی به نظر می رسد.

بدیهی است مدیریت و متولیان استان و برقرارکنندگان نظم و امنیت استان در آن شرایط، بهتر می توانند به وظیفه قانونی خود عمل کرده و با شناسایی این جماعت آشنا، از جوسازی های هرج و مرج طلبانه جلوگیری کنند.

از این مبحث مختصر می توان نتیجه گرفت که این گونه نامه ها را باید به دلیل نداشتن نام فرستنده و کدپستی و آدرس دقیق، از دایره مقصد رسانه ای خارج کرد.

بدیهی است تشکیلات پست در هیچ دوره ای، نامه ها را تنها به صرف این که صاحب دستخط را می شناخته جابجا نکرده و به مقصد نرسانده و لازم است همانگونه که اشاره شد، رسانه ها نیز از این پس چنین نامه هایی را مسکوت گذاشته و روی آن مُهر فرستنده شناخته نشد بزنند و یا حتی آن را تحویل نگیرند تا صاحب نامه، در پیگیری سرنوشت مرسوله اش ناچار شود چهره واقعی خود را نشان دهد…