گاهی اوقات ما ضد قهرمانان داستان را با دروغ پردازی خود قهرمان میکنم

چاپ

عقاب داشت از گرسنگی می مرد و نفسهای آخرش را می کشید.
کلاغ و کرکس هم مشغول خوردن لاشه ی گندیدۀ آهو بودند.
جغد دانا و پیری هم بالای شاخۀ درختی به آنها خیره شده بود.

کلاغ و کرکس رو به جغد کردند و گفتند این عقاب احمق را می بینی بخاطر غرور احمقانه اش دارد جان می دهد؟
اگه بیاید و با ما هم سفره شود نجات پیدا می کند حال و روزش را ببین آیا باز هم می گویی عقاب سلطان پرندگان است؟

جغد خطاب به آنان گفت: عقاب نه مثل کرکس لاشخور است و نه مثل کلاغ دزد، آنها عقابند، از گرسنگی خواهند مرد اما اصالتشان را هیچ وقت از دست نخواهند داد.
از چشم عقاب چگونه زیستن مهم است نه چقدر زیستن.

زندگی ما انسانها هم باید مثل عقاب باشد، مهم نیست چقدر زنده ایم مهم این است به بهترین شکل انسانی زندگی کنیم..
افزایش لایک و فالور به چه قیمتی؟؟!!? ? ? ? ? ? ? ?

گاهی اوقات ما ضد قهرمانان را داستان را با دروغ پردازی خود قهرمان میکنمامروز صبح مثل هر روز لباس فرمش را پوشید و راهی محل کارش شد.اولین پیامی که در بیسیم برایش مخابره گردید این بود که طرح شکایتی از طرف بازاریان ، زن سبزی فروشی درب مغازه آنان را سد معبر کرده است.بعد از جمع آوری بساط، متخلف با گرفتن یک تعهد ساده تمام وسایلش برگردانند میشود و ماجرا ختم میشود. و دستفروش هم متعهد میگردد که دیگر سد معبری انجام ندهد.
مثل هر روز کارگر زحمت کش شهرداری ساعت یازده در حال گشت زنی روزانه خود در بازار روز بوده است که با جمعی از اقوام همان زن سبزی فروش مواجه می شود که کاسه داغ تر از آش بوده اند و بدون اطلاع از کم و کیف ماجرا و حتی بدون پرس جو از خود سبزی فروش چند نفری بجان کارگر شهرداری می افتند و تا جایی که می توانستند او را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
تا اینجا واقعیتی بود که اتفاق افتاده است
اما بزرگواری که زحمت صحنه سازی را بر عهده داشته و این کلیپ را در فضای مجازی بصورت گسترده پخش کرده است و واقعیت را با زاویه ای ۳۶۰ درجه ای چرخانده و ضاربان را مامورین شهرداری جلوه داده است و آن کسی که در حال کتک خوردن است را دست فروش.!!!

شما در این ماجرا پیدا کنید پرتقال فروش را!!!

چند سوال در ذهن مرور میشود
اولا که با ورود سریع دستگاه قضایی خوشبختانه ضاربان دستگیر شده اند و به مسائل این افراد رسیدگی می شود. و کارگر شهرداری هم به بیمارستان منتقل و مورد درمان و قرار میگیرد.

دوما چرا به دنبال حاشیه سازی هستید وقتی که از نزدیک شاهد ماجرا بودید.؟بجای اینکه با درایت ماجرا را ختم بخیر کنید با پخش این کلیپ و داستان پردازی دروغ هم در پیشگاه خدا محکوم هستی و هم افرادی را که مقصر ماجرا بودند قهرمان داستان دروغین خود قرار دادید

سوما.به آن کارگر بیچاره شهرداری بندرعباس فکر نکردی که فقط در حال انجام وظیفه بوده و در این ماجرا علاوه بر اینکه زخم هایی بر جسمش باقی نهادند با پخش اینگونه اکاذیب روح او وخانواده اش را زخمی ساخته ای.

نکته چهارم این است که خود همان زن همان طور که شما هم در این کلیپ دیده اید با داد فریاد هایش میگویید که رهایش کنید اینها کاری با وسایل و خود من نداشته اند رهایش کنید…..و بعد از کلی کتک کاری با دخالت مردم،کسبه و حتی خود زن سبزی فروش ماجرا تمام میشود.

و آخرین نکته آن دوستی که به دنبال شهرت در فضای مجازی بوده و ماجرا را برعکس جلوه میدهد تا تعداد لایک هاش را افزایش داده و خود را به عنوان وکیل مدافع مردم و شاید هم یک سلبریتی نو ظهور در بندرعباس مطرح کند.که البته به هدفش رسیده و کلی لایک از داخل و خارج کشور دریافت کرده بداند که امروز با این کار ت کلی هم آه وناله لایک کردی که احتمالا گریبان خودت را خواهد گرفت.خوب به عکس کارگر شهرداری نگاه کن که چگونه جای ضربه های جسمی ضاربان و زخمهای روحی تو و امثال تو که ب فکر تشویش اذهان عمومی هستید و دارید از آب گل آلود بر قلبش مانده است
به قول حافظ که زیبا گفت….
ای کبک خوش خرام که عشوه میکنی به ناز غره مشو که گربه عابد نماز کرد