روزانه افراد زیادی با سرکشی به ادارات و نهادهای اداری جهت انجام امور اداری خود با مشکلاتی مواجه اند و بعضا با کاغذبازیهای اداری روبرو می شوند. بوروکراسی های اداری که با پیخ و خمهای هزار تو باعث سردرگمی و کلافگی شهروندان می شود و بعضا برای هر خدماتی باید هزینه ای پرداخت شده از کپی گرفته تا تمبر و تهیه پوشه و…. در این میان آنچه شنیده نمی شود صدای اعتراض و گلایه مردمی است که روزانه ساعتها وقت گرانبهای خودرا برای گرفتن جواب یا فقط یک امضا از این اتاق به اتاق دیگری و ازاین طبقه به طبقات دیگر سپری می کنند و سرانجام هم ناامید ودست خالی، کارشان به هفته آینده و ماه اینده موکول می شود .
بهتر است صدای مردم و گلایه هایشان را بشنویم؛ صداهایی که برای گرفتن حق و حقوق قانونی شان در پیج و خمهای اداری گم شده است و هر مسئول و مدیری صدها بند وتبصره و ماده اضافه می کند تا کاری شاید انجام بشود یا نشود و مردمی که از شهرها و روستاهای اطراف با تحمل گرمای هوا و هزینه های گزاف ایاب و ذهاب به امید یک امضا به مرکز استان آمده اند و سرانجام دست از پا دراز تر برمی گردند.
مدیران و مسئولان استان باید صدای مردم را بشنوند حتی اگر این صداها مخالف و برخلاف خواسته و میل شان باشد چرا که در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هیچ مدیری حق ندارد سلیقه ای عمل کند و قوانین را برای خوشامد خود واطرافیانش زیر پا بگذارد یا قصوری کند که اگر چنین شودابتدا در پیشگاه خداوند مسئول بوده و باید پاسخگوی حقوقی که تعمدا تضییع کرده است باشد و دوم آنکه پاسخگویی به اذهان عمومی شهروندان از جمله مواردی است که شاید کمتر محلی از اعراب داشته باشد و کمتر مدیری دیده می شود که در ازای کوتاهی ها و قصوراتش پاسخگوی اذهان عمومی باشد و کمااینکه در جریان اختلاس های میلیاردی و حقوق های نجومی هیچ اتفاق خاصی نیافتاد و هیچ کس عذرخواهی نکرد و این گردونه همچنان بر مدار مراد ورضایت می چرخد. مردم امروز خواسته ها و مشکلاتی دارند که باید بموقع برآورده شده و صدایشان شنیده شود خصوصا روستاییان که مظلوم ترین و کم توقع ترین هستند و تنها خواسته شان داشتن راه مناسب، آب و زمینی برای کشت وزرع است و بیشتر از چیزی نمی خواهند.
فراموش نکنیم تمامی ما در برابر مردم مسئول هستیم ؛ مدیرانی که از تمامی مزایا و خدمات دولتی بهره می برندتا چندسالی به رتق وفتق امور مردم بپردازند بدا بحال شان اگر طی دوره خدمتشان کارنامه درخشان و قابل ذکری از خود برجا نگذاشته باشند ویا خدایی ناکرده سهوا قصوری کرده باشند.
فروغ مسلم زاده