فروغ مسلم زاده //
رشد و گسترش هوش مصنوعی و حوزههای کاربردی آنچنان شتابان بوده که هر روز درباره آن میشنویم و با کاربردهای گوناگون آن روبهرو میشویم. روشن است که هوش مصنوعی یکی از پدیدههای اثرگذار در هزاره سوم است که راه رسوخ در همه ارکان زندگی بشری را پیدا کرده. این پدیده در چند دهه گذشته رشده کرده و در مسیری قرار گرفته که خواه، ناخواه به بخشی از زندگی روزمره تبدیل میشود.
ما در دوره کلاندادهها زندگی میکنیم؛ دورانی که ظرفیت گردآوری حجم عظیمی از اطلاعات را داریم که پردازش آن برای یک شخص بسیار دشوار است. پیش از این بهکارگیری هوش مصنوعی در چندین صنعت مانند فناوری، بانکداری، بازاریابی و سرگرمی بسیار پربار بوده، حتی اگر الگوریتمها پیشرفت چندانی نداشته باشند.
کلانداده و محاسبات عظیم بهسادگی اجازه میدهد تا هوشمصنوعی با این نیروی بیرحمانه یاد بگیرد. شاید شواهدی از کند شدن قانون مور بروز کند، اما افزایش دادهها هیچ امکانی را از دست نداده است. پیشرفتها در علوم رایانه، ریاضیات یا علوم اعصاب همگی به عنوان دستاوردهای بالقوه از سقف قانون مور عمل میکنند.
امروزه تمام كشورها برای رسیدن به توسعه پایدار تلاش و سعی میكنند محیط زیست را متحول كنند و مقوله اقتصاد را با انسان های خلاق و عدالت محور پیش ببرند. در چنین شرایطی مساله انفجار دانش در جهان مطرح می شود و مبحث مدیریت آن شكل می گیرد زیرا مدیریت این حجم از دانش و اینكه چگونه به آن دانش جدیدی اضافه شود بسیار حایز اهمیت است.
هوش مصنوعی در مدیریت سازمانهای دولتی و خصوصی کاربردهای بسیاری دارد که برای همگامی با تحولات فناوری در هزاره سوم باید به استقبال آن رفت. در واقع هوش مصنوعی یک فناوری قدرتمند همه منظوره و انعطاف پذیر است که میتواند باعث پیشرفت بسیاری از صنایع و کسبوکارها شود.هوش مصنوعی مجموعهای از فناوریهایی است که ماشین را قادر میسازد با تقلید از تواناییهای انسانی از قبیل درک و کشف محیط پیرامون و قدرت یادگیری به سطح بالاتری از هوشمندی برسد. سامانه هوشمند میتواند با استفاده از بینایی ماشین پردازش صوت و سایر انواع حسگرها دنیای اطراف خود را به طور فعال درک کند. با موتورهای استنتاج مانند پردازش تصویر تشخیص گفتار و پردازش زبان طبیعی به تحلیل و درک اطلاعات گردآوری شده بپردازد. این سامانه همچنین میتواند از طریق برنامه ریزی هوشمند بهترین دنباله اقدام را برای حضور مؤثر در دنیای واقعی پیدا کند. نظر به اهمیت موضوع در این مقاله به تشریح هوش مصنوعی در مدیریت پرداخته شده است.
کاربرد هوش مصنوعی در سازمانها بسیار زیاد است. از بهبود روابط با کارمندان و مشتریان گرفته تا یافتن الگوهایی برای حجم زیادی از دادهها و حتی انجام کارهای تکراری. این کاربردها منفعت زیادی برای مدیران دارند و به این معنی است که مدیران باید زمان بیشتری برای تمرکز بر ارزش افزوده سازمان داشته باشند. نکته کلیدی این است که میتوان از هوش مصنوعی در کسب و کار، هم برای موفقیت فردی و هم سازمانی استفاده کرد. مثلا افزایش مهارتهای خود و استفاده از هوش مصنوعی برای افزایش تأثیرگذاری بر مشتری.
اما هوش مصنوعی چه کارهایی انجام میدهد که انسانها قادر به انجام آنها نیستند؟ این هوشمندی میتواند اعداد را خرد کند، الگوها را تشخیص دهد و تصمیمگیریهای مبتنی بر داده را خیلی سریعتر از انسان بگیرد. از سوی دیگر قابلیت پردازش حجم زیادی از دادهها و تفسیر مسیرها و توصیههای عملی را دارد. بنابراین یک ابزار حیاتی برای پشتیبانی از تصمیمگیری مدیران است. سیستمهای خبره و برنامههای پشتیبانی از تصمیم در این گروه قرار دارند.
البته ممکن است این خبر به نظر بد برسد، اما نه برای کسانی که آیندهنگر هستند و منافع مالی و دقت در انجام کارها را ترجیح میدهند. هماکنون زمان آن است که مهارتهای خود را افزایش دهید تا از دادههای غنیتر و سریعتر استفاده کنید. مخصوصا اگر بخش عمدهای از وقت امروز شما به جمعآوری، آزمایش و گزارش دادهها برای شناسایی خطرات، مسائل و وضعیتها اختصاص پیدا میکند.
برای آینده باید در انتظار چه چیزی بود؟ به نظر میرسد زبان هوش مصنوعی رویداد بزرگ بعدی در این زمینه است که در واقع در حال انجام است. بسیاری به یاد ندارند آخرین باری که با یک شرکت تماس گرفته و مستقیماً با یک انسان صحبت کردهاند، چه وقت بوده، این روزها حتی ماشینها به کاربران زنگ میزنند!
میتوان تعامل با یک سیستم خبره را در یک مکالمه روان متصور شد یا اینکه مکالمهای به دو زبان مختلف در زمان واقعی ترجمه شود. همچنین میتوانیم (محافظهکارانه) انتظار داشته باشیم که پر شدن جادهها با اتومبیلهای خودران در ۲۰ سال آینده رخ دهد.
هدف درازمدت هوش عمومی است، یعنی ماشینی که در همه کارها از تواناییهای شناختی انسان پیشی میگیرد. این ادامه مسیر ربات حساسی است که ما به دیدن آن در فیلمها عادت کردهایم. گرچه عملی شدن آن در ۵۰ سال آینده غیرقابل تصور است؛ حتی اگر توانایی پیادهسازی آن وجود داشته باشد، پرسشهای اخلاقی مانعی برای به ثمر نشستن چنین برنامهای است.
وقتی زمان آن فرا برسد، (گرچه بهتر است پیش از آنکه زمانش برسد) درباره راهبردها و اخلاق ماشین گفتوگوهای جدی داشته باشیم، این دو موضوع اساساً مسائلی انسانی است؛ اما در حال حاضر اجازه میدهیم هوش مصنوعی به طور پیوسته و دیوانهوار در جامعه بهبود یابد.